جاده مرگ | بولیوی : طبق معمول ساعت ٦:٠٠ از خواب پاشدم ، بعد از خوردن صبحانه . ساعت ٧ تو هاستل منتظر ماشيني بودم كه ديروز از مركز شهر از اژانس مسافرتي رزرو كرده بودم . با كمي تاخير ساعت ٧:٣٠ صبح ماشين اومد ، و راننده اومد دنبال ، ازش پرسيدم تورلـيدر كجاست !؟ به اسپانيايي يه چيزي گفت . من گفتم تور رو با تور ليدر انگيليسي زبان خواستم ،وخلاصه با كلي دست و پا زدن و به كمك گوگل ترنسليت اون يه چيزي بگو من يه چيزي بگم، گفتم تور رو كنسل ميكنم .
خلاصه بعد از كلي معطل شدن و تماس با اژانس مسافرتي ، با راننده راهي اژانس مسافرتي شديم . ساعت ٩ بود كه به اژانس مسافرتي رسيديم ، و اونجا هم بعد از كلي جنگ و جدال گفتم كه من تو رو كنسل ميكنم و بايد به من بعلاوه برگشت پولم ، بايد جريمه معطل شدنمم تا اين ساعت بدين .

جاده مرگ | بولیوی
اونا هم به من گفتن كه نميشه و ما نمي تونيم پول كامل رو به شما برگردونيم فقط ٥٠٪ از پولي كه پرداخت كردين رو به شما مي تونيم برگردونيم . خلاصه بعد از كلي جنگ و جدال نتيجه به اينجا رسيد كه بخاطر اين معطلي ، تور ليدر رو به من پولش رو برگردونن وبا كلي تماس تونست يه تور ليدر برام پيدا كنه و مجاني باشه . خلاصه بعد كلي معطلي با راننده راه افتاديم به سمت جاده مرگ و تو مسير هم ، تور ليدري كه پيدا كرده بودن رو هم سوار كرديم . و پيش به سوي جاده مرگ . .
ادامه داستان در عكس بعدي