سفرنامه ونیز :خبر بد اینه که شهر تاریخی ونیز سالهاست که آروم آروم داره تو آب فرو می ره و متاسفانه تا به حال هیچ ابزار قطعی برای جلوگیری از غرق شدن این شهر تاریخی وجود نداره! البته از سال ۲۰۰۳ به این طرف پروژه عظیم سد دریایی متحرک که در نوع خودش بی نظیره در دست اجراست تا بدینوسیله با این پدیده بالا آمدن آب مبارزه کنن!
با این حال هنوز هیچ چیز قطعی نیست و به همین خاطر هر سال بسیاری از اهالی ونیز به دلایل مختلف این شهر زیبا را ترک میکنند!

سفرنامه ونیز | ونیز از نمای بالا
در واقع بیچاره این مردم به شدت از مشکل بالا آمدن آب رنج میبرند! حسابشو بکنید اگه آب بیشتر از یک متر بالا بیاد نصف خونتونو آب می گیره و تمام اجناس مغازه داران به زیر آب فرو میره! متاسفانه این مشکل آب گرفتگی سطح شهر ونیز فقط مختص زمستون نیست و در بیشتر فصول سال مردم چکمههای بلند رو کنار دستشون قرار دادن تا وقتی آژیر بالا آمدن آب به صدا در میآید اونارو به پا کنن!
تو اینترنت یکسری عکس هست که نشون می ده سطح آب تو میدون سن مارکو بالا اومده و مردم دارن وسط میدون شنا می کنن! تصورشو بکنید یه استخر بزرگ با ابعاد این میدون بزرگ!

سفرنامه ونیز | بالا آمدن آب
از اینا که بگذریم حوالی ظهر با فارغ شدن از تماشای پرنده ها و از شما چه پنهون یه ساندویج مختصری که برای نهار به همراه داشتیم حالا دیگه نوبت به بازدید از آثار تاریخی زیبای میدون سن مارکو رسیده بود.

سفرنامه ونیز | میدان سن مارکو
بخش پاييني ميدون سن ماركو كليساي قديمي باسيليكا قرارداره كه گفته ميشه جسد سن ماركو رو از اسكندريه آورده و همينجا دفن كردن.

سفرنامه ونیز

سفرنامه ونیز
البته تو اون زمان بخشهايي از كليسا همچنان در حال تعمير بود.

سفرنامه ونیز
مطابق معمول صف طولاني توريست ها براي كليسا هم تشکیل شده بود و همین امر انگیزه ما رو برای ورود به کلیسا کم رنگتر می کرد.

سفرنامه ونیز
در كنار كليسا، قصر دوكاله با معماري زيباش قرار گرفته كه مقر اصلي حمكرانان ونيز و اين بخش از ايتاليا در طول قرن ها بوده.

سفرنامه ونیز

سفرنامه ونیز

سفرنامه ونیز
طرف ديگه قصر پلي روي كانال قرارداره به زندان وصل ميشه و خود قصر هم با ستون و ها کنگره های قشنگش یجورایی با سبک معماری شرقی هم بیگانه نیست! هرچند در داخل قصر امكان گرفتن عكس نيست!

سفرنامه ونیز

سفرنامه ونیز

سفرنامه ونیز
روبروي كليسا و شاید بهتر بگیم قصر دوکاله برج ناقوس قرار داره.

میدان سن مارکو
با طراحي و معماري زيبا كه از بالاش چشم انداز زيبايي از شهر و ساحل ديدني ونيز قابل مشاهده است.

ونیز از بالا
با پرداخت ۸ يورو نه چندان ناقابل و تحمل دقايقي صف با آسانسور تا بالای برج رفتیم و ناگهان وقتی چشم باز کردیم، پانارامایی زيباي شهر روی آب با سواحل اطرافش از بالاي برج ناقوس جلوه گر شد.

ونیز از بالا
جزاير توريستي مورانو و بورانو كه هركدومش خودشون برو بیایی دارن رو با دورنماي آبي دريا ميشه مثل یه بهشت تصور کرد!

ونیز
تو این حین وزش نسیم خنک دریایی تو یک روز گرم و آفتابی همه چیز رو صد چندان زیباتر می کرد و چشم های مشتاق ما همانند سایر توریست ها نمی دونست خودشو سیراب کنه یا به دنبال منظره های رویایی برای ثبت تصاویر دیجیتال بگرده!

ونیز
شكل و شمايل قصر و كليسا و ميدون پر از توريست و پرنده هاي شجاعش هم از اون بالا حسابی آدمو سر ذوق می آورد و ترک اونجا رو سخت تر و سخت تر!

ونیز
به هر حال چاره ای نبود! وقت ما تنگ و از طرفی بی انصافی بود که اون صف دراز پایینی ها رو بیشتر منتظر بالا اومدن و جایگزین شدن خودمون کنیم!

ونیز
دقایقی بعد در خروجی انتهای میدون بازم چشم انداز زیبایی از ساحل جزایر اطراف به چشم می خوره.
تو این حین تماشای چشم انداز قشنگی از اطراف جزیره از وسط قایق های تفریحی هم خالی از لطف نیست.

گوندولا

گوندولا
و البته بازم خیل عظیم توریست های خارجی که هر کدوم خودشونو با یه چیزی مثل مجسمه های زیبا و خوش تراش ایتالیایی و گرفتن عکس های یادگاری باهاش سرگرم کردن، خالی از لطف نبود!
بعد از دقايقي استراحت در میدون پر رونق سن مارکو و البته تماشاي سرگرمی توريست هاي رنگ و وارنگ خارجي با پرنده های خونگرم تو ميدون سن ماركو، برنامه عصر رو به بازديد پشت محوطه سن ماركو اختصاص داديم.

سن مارکو
جالب اونكه نگهبان هاي خاصي تو ميدون هستن كه به توريست ها تذكر مي دن به پرنده ها غذا نديد! چون اینجوری دیگه کم کم آثار تاریخی میدون داره نابود میشه! چقدر هم که توریستها گوش میکردن!

ونیز
پس از یه دل سیر تماشاي چشم انداز درياي زيبا بازم خودمونو تو كوچه پس كوچه هاي تنگ و باريك ونيز گم كرديم كه البته حاصلش خريد يه گردنبند نقره زيبا بجاي پرداخت پول براي سوار شدن به قايق هاي تفريحي گرون قيمت داخل كانالها كه اصطلاحا گوندولا ناميده ميشه بود. اينجوري هردومون تو يه بازي برد-برد شركت كرده بوديم يكيمون گردنبند گيرش اومده بود يكي ديگه هم بقیه پول گوندولا ها (۶۰ تا ۷۰ درصد هزینه) رو صرفه جويي كرده بود!

ونیز

ونیز
غروب ديگه بايد در مسير بازگشت قرار مي گرفتيم اما حالا تازه پيدا كردن مسير خودش داستاني بود. بازم خدا پدر مخترع GPS رو بيامرزه كه حداقل جهت رو بهمون نشون مي داد. تو اين حين ديدن توريست هاي نقشه به دست سرگردون كه در به در كوچه هاي مختلف رو براي پيدا كردن مسير امتحان مي كردن هم برامون جذاب بود! خدائیش ۵۰ تا نقشه هم داشتیم امکان پیدا کردن مسیر بدون GPS وجود نداشت!

کوچه های باریک ونیز

ونیز

ونیز
در داخل كوچه ها چپ و راست علامت دستشويي زده بود اما بعد وقتي مسير رو دنبال كرديم متوجه شديم اونا فقط تابلوي راهنمان و كلا بايد كلي تابلو و كوچه و پس كوچه رو دنبال كي كه نهايتا به مقصد برسي و بازم اونجا از خدمات مجاني خبري نيست و يه دستشويي ناقابل نفري ۲ يورو خرج بر مي داره! مام که گلاب به روتون دیگه چاره ای نداشتیم! ناچار گرونترین دستشویی عمرمونو تجربه کردیم! اونم با یوروی ۴۱۵۰ تومنی اون زمان!

ونیز
در مسير برگشت تا ايستگاه با وسواس سوغاتي يادگاري ونيز كه قايق كوچكي بود رو هم خريديم و فارغ البال به سمت ايستگاه قطار برگشتيم. اما راستش اطمينان از قيمت منصفانه اين جور سوغاتي ها چون هر فروشگاهي براي خودش يه قيمتي رو مي گه كار ساده اي نيست!

گوندولا

ونیز
حالا اين بار بازم مي بايست تو تابلوهاي ايستگاه دنبال قطار ترويزو بگرديم كه خوشبختانه چون ديگه با تجربه بوديم و ۳ سوت اولين زمان قطار رو پيدا كرده و با رجيستر كردن بليطامون در دستگاه روي سكو سوار بر قطار به سمت ترويزو در حركت بوديم. و چقدر خوب که بازم یادمون بود تا این رجیستر رو انجام بدیم وگرنه خانم متصدی خوش سیما معلوم نبود که در صورت عدم رجیستر کردن بلیطها بازم با لبخند پاسخمونو بده!

ونیز
به ترويزو كه رسيديم ديگه هوا کاملا تاريك شده بود. با اين حال دلمون نمی اومد بخش مرکزی این شهر کوچیک رو نبینیم، به علاوه چون از فردای سفرمون به بعد دیگه یورو کاربردی نداشت ترجیح دادیم ۲- ۳ یورو سکه ای که داشتیم رو همینجا خرج کنیم.
سوپرماركت نزديك ايستگاه می تونست جای مناسبی برای خرید باشه. هرچند قیمتاش در مقایسه با فروشگاههای زنجیره ای بزرگ مثل کارفور و … یکم بالاتر بود. با این وضعیت بهتر دیدیم که این پول اندک رو صرف خرید میوه کنیم. چون کلا تو سفرهای اینچنینی مصرف مناسب ویتامین و فیبر گیاهی می تونه آدمو در مقابل خیلی از بیماری ها بیمه کنه! واسه همینم تو سفرامون هرجا میوه حراجی یا زیر قیمت پیدا می کنیم، بدون معطلی کیسمونو پر می کنیم!
تو فروشگاه کوچیک ترویزو هم چندتا دونه موز ناقابل ورداشتیم و سراغ صندوق رفتیم تا حساب کنیم اما خانوم متصدی با زبون ایتالیایی و البته معجزات زبون اشاره حالیمون کرد که باید برچسب وزن و قیمت رو بچسبونید و بعد بیاید صندوق! با بازگشت به سمت ترازو گیج و ویج سیستمش رو بررسی کردیم که آخه چجوری وزن و قیمت رو به این زبون نفهم بفهمونیم!
تو همین حین دیدیم یه مشتری دیگه اومد و با گذاشتن میوه اش رو ترازو یه کدی رو زد و بعدش از کنار دستگاه یه برچسب قیمت اومد بیرون! اینجا بود که ماهم با یکم فسفر سوزوندن و بررسی تابلوی قیمت موزها متوجه شدیم که انگار گوشه اش یه کد ۱۱ نوشتن و اینجا بود که با ورود کد ۱۱ برچسب قیمت موز هم از دستگاه دراومد و مشکل ما هم حل شد!
بعد از خرید با اتوبوس مربوطه که حالا دیگه کاملا باهاش آشنا بودیم به سمت مزرعه محل اقامتمون حركت كرديم.
با ترك اتوبوس در بخش انتهايي جاده فرعي كه به مزرعه منتهي مي شد تازه فهمیدیم چه خبطی کردیم و اصلا به تاریکی هوا و شرایط مسیر اونم در داخل این جاده فرعی روستایی توجه نکرده بودیم! این شد که ۴۰۰ متر آخر رو با يكم ترس پشت سر گذاشتيم و تو این حین خلوتي جاده و سایه های درختا تو اون تاريكي هوا در مزرعه های سوت و کور، حسابی تو دلمونو خالی کرده بود و يجورايي ذهنيات مربوط به شرايط نا امني و ترس از محیط رو تقویت می کرد!
اما خدا رو شكر مشكلي پیش نیومد و خيلي راحت به مزرعه رسيديم.
آخرشب ديگه رمقي نداشتيم و فقط با جمع كردن ساكمون و تنظيم دو تا ساعت از ترس خوابموندن صبح، به خواب رفتيم!

ونیز
شب بخیر ترویزو!
برگرفته از خاطرات سفر شیما و علی از وب سایت malish.blogfa.com
اگر شما هم تجربه سفر به ونیز رو داشتین، سفرنامه ونیز رو به اشتراک بگذارید.
از بخش جدید ترین مطالب بازدید کنید.
One Comment
علی
دوست عزیز با یورو ۴۱۵۰ تومن رفتی دستشویی و ابراز ناراحتی میکنی؟؟
خوبه الان نرفتی که یورو ۱۷۳۵۰ هست.